زمان : دیشب مکان : حمام مکالمه من و آهو درحالیکه نقش شادی و نازی ( اسامی پیشنهادی آهو ) را بازی میکردیم. شادی ( آهو ): سلام نازی جون . خیلی کار خوبی کردین تشریف آوردین . نازی ( من ) : ممنون . ببخشید مزاحمتون شدم . شادی ( آهو ): شوهرتون حالشون چطوره ؟ ( حتما" منتظر بود که بعدش من هم حال شوهر اونو بپرسم .) نازی ( من ) :ممنون سلام رسوندن خدمتتون . شادی ( آهو ): راستی شما گاز دارین ؟ نازی ( من ) : نه . گاز خونه ما قطع شده ، شما چطور ؟ شادی ( آهو ): نه مال ما قطع نیست . آخه سیمهای خونه ما تیکه تیکه شده بود ولی درستشون کردیم . حالا دیگه گازمون قطع نمیشه .*
* احتمالا" گاز خونه اونها از طریق سیم منتقل میشه .
ناز بشه این آهو کوچولوی موش موشک .